حالت تمدد اعصاب و آرامش روانی ناشی از نماز انسان را از اضطراب و افسردگی که بیماران روانی همواره از آن رنج میبرند رها میکند. زیرا چنین حالتهایی عموماً تا مدتی پس ازنماز در انسان باقی میماند و ادامه مییابد.
انسان گاهی در حالت تمدد اعصاب و آرامش روانی پس از نماز، با امور و مواردی اضطراب انگیز و یا با حالتی که او را افسرده میسازد، مواجه میشود.
تکرار بی حد و نشان این موارد با یادآوری آنها در تمدد اعصاب، آرامش نفسانی و سلامت روانی، پس از نماز ارتباط می یابد و به این ترتیب فرد از اضطراب و نگرانی ناشی از این امور یا موارد رها می شود. تأثیر مهم نماز در کاهش اضطراب، افسردگی بیماران روانی و ایجاد سلامت روانی، شبیه تأثیر روان درمانی برخی از روان درمان گران معاصر برای درمان اضطراب و افسردگی بیماران روانی است. روان درمانگران معاصر از جمله ژوزف و لپه برای درمان اضطراب و افسردگی از روشی استفاده میکنند که به (منع متقابل) معروف است و به نام درمان از طریق آرام سازی مشهور است. در این روش درمان گر می کوشد میان موارد اضطراب انگیز و واکنش مخالف اضطراب یعنی همان حالت آرامش روان، رابطه ایجاد کند.
نتایج تحقیقات فراوان نشان می دهد که انجام اعمال و فرایض دینی در کاهش تنشها و تأملات روزمره و تأمین سلامت و بهداشت روانی افراد مؤثر است. ما در این جا به برخی ازتحقیقات اشاره می کنیم:
مهتاب و مریم روحى عزیزى (1380) تأثیر نماز را بر روى سلامت جسمى ـ روانى مورد بررسى کردند. در این پژوهش پرسش نامههاى حاوى سؤالات گوناگون درباره نماز و تأثیرات آن در اختیار 45 دانشجوى دختر و پسر با میانگین سنى 20 سال قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که تقریباً 100% نمازگزاران معتقد بودند که پس از انجام این فریضه الهى به حالت سکون و آرامش روحى مىرسند, سختىها و شداید زندگى را راحتتر تحمل کرده و نیروى مبارزه با مشکلات, امید و ایمان در آنها تقویت مى گردد و در راه کسب فضایل و دورى از رذایل گام برمى دارند و به طور کلى به دستورات خداوند متعال که در جهت بهتر زندگى کردن انسان ارائه شده گردن مىنهند که نهایتاً منجر به سلامت روانى و جسمى آدمى شده, سلامت اجتماعى او تأمین مىگردد. (تأثیر نماز به عنوان یکى از ارکان دین مبین اسلام بر سلامت جسمى ـ روانى نسل جوان، ارائه شده در اولین همایش نقش دین در بهداشت روانى، تهران, 27ـ24 آذرماه، دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى ایران)
موسوى و همکاران (1380) پژوهشى با هدف تعیین رابطه نحوه به پادارى نماز با اختلال افسردگى اساسى بر روى 100 بیمار مراجعه کنده به درمانگاه بیمارستان خورشید (1375) اصفهان انجام دادند. بدین ترتیب پرسش نامه اى محقق ساخته در مورد نحوه به پادارى نماز را بر روى بیماران و همزمان 100 نفر از افراد غیر بیمار تکمیل کردند. تحلیل داده ها توسط آزمون t و X2 صورت گرفت نتایج نشان داد که رابطه معنى دارى بین نحوه به پادارى نماز در 6 ماه قبل از ابتلاء به اختلال افسردگى اساسى با ابتلاء به این بیمارى بود.(مقاله رابطه نحوه به پادارى نماز با اختلال افسردگى اساسى، ارائه شده در اولین همایش نقش دین در بهداشت روانى, تهران, 27ـ24 آذرماه, دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى ایران)
رادفر و عروجى (1380) در پژوهشى با هدف نقش پاى بندى عملى به نماز در میزان شیوع اضطراب انجام دادند. در این پژوهش 400 دختر دانش آموز از نواحى 3گانه آموزش و پرورش شهرستان قم در سال تحصیلى (1379ـ 1378)) به وسیله پرسش نامه اضطراب کتل و فرم سؤالاتى که جهت ارزیابى پاى بندى عملى به نماز طراحى شده بود, آزمون شدند. نتایج نشان داد که افرادى که نمره نماز بالاترى دارند (توجه و پاىبندى بیشترى نسبت به اقامه نماز دارند) از اضطراب کمترى برخوردارند. ( مقاله بررسى نقش نماز در میزان شیوع اضطراب دختران دانش آموز مقطع دبیرستان شهرستان قم ،ارائه شده در اولین همایش نقش دین در بهداشت روانى, تهران, 27ـ24 آذرماه, دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى ایران)
جلیلوند واژهای (1376) پژوهشى با هدف بررسى رابطه پاى بندى عملى به تقیدات مذهبى (نماز) و اضطراب دانش آموزان دبیرستانى شهر تهران در سال تحصیلى 76ـ 75 انجام دادند. در این پژوهش 501 دانش آموز دختر و پسر از مناطق 19گانه آموزش و پرورش شهر تهران با پرسش نامه اضطراب کتل و پرسش نامه سنجش میزان پاى بندى عملى به تقیدات دینى (نماز) آزمون شدند. نتایج نشان داد که بین نماز و اضطراب رابطه منفى و معنى دار وجود دارد. (مقاله مطالعه رابطه نماز و اضطراب در دانش آموزان دبیرستانى شهر تهران ، ارائه شده در اولین همایش نقش دین در بهداشت روانى, تهران, 27ـ24 آذرماه, دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى ایران)
2- نماز و مسولیت پذیری:
یکی از شاخصههای بهداشت روان نگرشهای ناظر به زندگی مانند پذیرش مسئولیتها بود که در این جهت نیز نماز نقش تعیین کننده ای دارد.چون نماز آداب و شرائطی دارد که نماز گزار باید آنها را مراعات کند مثلا لباسش غصبی نباشد در وقت نماز بخواند و در حال نمازبه اطراف خود نگاه نکند. این گونه مسائل مسئولیت پذیری را در انسان تقویت می کند.نمازگزار می فهمد که در زندگی فردی مسئول است و نمیتواند به هر کاری دست زندو اساساً یکی از فوائدنماز باز دارندگی نماز از گناه است.
قرآن مجید می فرماید:"إنّ الصلوة تنهی عن الفحشا و المنکر"(عنکبوت (29)، آیه 45) طبیعت نماز از آن جا که انسان را به یاد خدا نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد میاندازد، دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منکر است. انسان که به نماز میایستد و تکبیر میگوید، خدا را از همه چیز بالاتر میشمرد... بدون شک در قلب و روح چنین انسانی، جنبشی به سوی حق و حرکت به سوی پاکی و جهشی به سوی تقوا پیدا میشود..."( تفسیر نمونه، ج 16، ص 284).
البته نماز دارای درجات و مراتب است. هر نمازی به همان اندازه که از شرایط کمال و حضور قلب و روح عبادت برخوردار است، اثر وضعی و بازدارندگی از گناه دارد.
امام صادق(ع) میفرماید: "مَنْ احبّ أنْ یعلم أقبلتْ صلاتهُ ام لم تقبل، فلْینظرْ هل منعتْه صلاتهُ عن الفحشاء والمنکر، فبقدر ما منعتْه منه، قبلتْ منه" "اگر کسی میخواهد بفهمد، نمازش قبول شد، یا نه ، به وضع و حال خویش بنگرد.اگر نمازش او را از گناه و معصیت بازداشت، پس قبول شده است.پس نماز به همان میزان و اندازهای که تأثیر میگذارد و بازدارنده از معصیت میشود، مقبول است".(مجمع البیان، ج 8، ص 447)
مفسران برای آی"انّ الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر" دو معنا ذکر کردهاند:
رسم عاشق نیست با یک دل، دو دلبر داشتن
یا زجانان یا زجان بایست دل بر داشتن. 1
- نهی تشریعی، یعنی پیام آیه این است: ای نمازگزاری که به بارگاه ربوبی راه یافتهای و با او خلوت کردهای و با "ایاک نعبد" بیعت نمودهای و با "ایاک نستعین" میثاق محکم بستهای،گناه نکن، و اگر تاکنون در غفلت بودهای دیگر گناه مکن و به عمل یا فردی نزدیک نشو که خدا دوستش ندارد.
2 - نهی "ان الصلاة تنهی عن الفحشاء" نهی تکوینی است، یعنی اقامه نماز یک اثر وضعی دارد و آن بازداشتن نمازگزار از نزدیک شدن به گناه است.
به پیامبر گفتند: فلان جوان انصاری که پیوسته در مسجد پشت سر شما نماز میخواند، آلوده به گناهان زشتی است و از آن دست نمیکشد فرمود: انّ صلاته تنهاه یوماً یک روزی بالاخره نمازش او را از گناه بازش میدارد و پاکش میکند" (تفسیر نمونه، ج 16، ص 287)